بازرگانی خری داشت که او را خیلی دوست میداشت , دوست داشت که دیگران
هم آن خر را به اندازه او دوست بدارند, وحاضر بود هر کاری بکند که این کار صورت
بگیرد, ولی مردم همیشه خر بازرگان را خر می دیدند ,به هر حال خر در عرض روز
برای بازرگان کارش را انجام می داد, روزی بازرگان فکری به نظرش رسید که هر
روز مقداری طلا به گردن خر بیندازدتا از این طریق برای او احترام و ارزشمندی بخرد , و رفته رفته مقدار طلایی که به گردن خرمی انداخت ,مقدارش زیاد شد تا جایی که اگر تا چند روز پیش صد متر راه میرفت در این لحظه بیش از چندمتر ,نمیتوانست بیشتر راه برود,واین طلا ها نه تنها نتوانست نظر مردم را تغییر دهد بلکه تاثیر منفی در روند کارکردن خود خر گذاشت که در اثرسنگینی طلاها دیگر نمیتوانست مثل گذشته کار کند.
نفس انسان درست مثل همان خر بازرگان است,در جایی که نفس جایگاه خودش
را داردوکار خودش را میکند ,وما دوست داریم که ارزش بیش از حدی برای آن
درست کنیم و احترام برایش بخریم ,تلاش بیش از حدی میکنیم تا آنرا آنچه نیست
بقبولانیم , در صورتی که ماهیت و واقعیت خر با انداختن طلا تغییر نمیکند ,نفس ما
هم ماهیت و واقعیتش با هیچ چیزی باارزشی تغییر نمیکنداین داستان قسمتی از وجود ماست که در پی لذت و شهوت وکسب ارزشهای
دنیا دست به هر کاری میزنیم,وآنچه نسیب ما میشود لذتی زودگذری است که
به هیچ طریقی نمیتوان آنرا پایدار نگاه داشت
نفس کارش لذت جویی است و لذت را در کسب و داشتن مادیات جستجو میکند,این خلاف و غیر اصولی نیست و خوب هم است ولی زمانی تضاد و جنگ و
مشکل بوجود می آید که نیروی دبگری جلوی نفس را میگیرد تا از اصول و
قوانین زندگی و الاهی سرپیچی نکند,پس ما علاوه بر نفس که دروجود ما کار
میکند که فقط آنچه را مادی است میبیند ,نیروی دیگری داریم که درستی و
راستی و صداقت و قانون الاهی را میشناسد,ودر انسان نا آگاه این دو نیرو
در تضاد و مقابل یکدیگرند,وجنگی بی پایان در حال رخ دادن,نیروی بیکران الاهی
مخالف کسب لذت نیست ,ولی مخالف کسب لذتی است که قوانین عشق و
عدالت را نفس زیرپا بگذارد,وحالا ما بایستی نظری به درون بیندازیم و ببینیم
کفه ترازو به کدام طرف سنگینتر است ,انسانهای دانا به این تضاد پی میبرند و
بین این دو نیرو صلح و آشتی برقرار میکنند ,آگاهی سبب صلح درونی را باعث
میشودشناخت و معرفت به این دو نیروی درون ,که یکی مادیات را میبیند و یکی معنویت را ,یکی از راه های عشق است, هیچ اشکالی ندارد که نفس ما دنبال لذت باشد ولی ازطرفی, نبایدکسب لذت, باعث بی نظمی درونی ما را باعث شود,کارکرد درست این دو نشانه سلامتی ماست . پاینده باشید.
کلمات کلیدی: